به گزارش «راهبرد معاصر»؛ بیروت، شهر کوچکی در لبنان با مساحتی کمتر از 20 کیلومتر مربع است؛ ضاحیه که منطقه کوچکی در جنوب بیروت به حساب میآید، محل اصلی استقرار حزب الله لبنان است. در ماههای اخیر، رژیم صهیونیستی عمدتا بر بمباران ضاحیه لبنان متمرکز شده و با استفاده از بمبهای سنگین، اقدام به ترور فرماندهان حزب الله و آسیب زدن به تأسیسات نظامی، اداری و مالی آن کرده است.
قبل از بیروت، رژیم صهیونیستی باریکه غزه را هم به طور گستردهای آماج بمباران قرار داد، به نحوی که شمال غزه عمدتا ویران شد و جمعیت 2 میلیون نفری آن به مناطق جنوبی کوچ داده شدند.
بامداد شنبه پس از حدود یک ماه پروپاگاندای رژیم صهیونیستی درباره حمله به ایران، شاهد حمله بسیار محدود و نمایشی علیه برخی از اهداف نظامی در تهران، ایلام و خوزستان بودیم
رژیم صهیونیستی در جنگ خود با حماس و حزب الله، علاوه بر نیروهای نظامی، اماکن غیر نظامی مثل مدارس، بیمارستانها، دفاتر خبری و حتی مقر نیروهای بینالمللی را هم هدف قرار میدهد به نحوی که میزان زیادی از تلفات نزدیک به 45 هزار نفری جنگ غزه و لبنان، غیرنظامیان هستند.
در واقع آنچه رژیم صهیونیستی به عنوان دستاوردهای جنگ یک ساله خود در منطقه به آن میبالد، عبارت است از بمباران مستمر مناطق کوچک و کشتار ناجوانمردانه غیرنظامیان. در عین حال، رژیم هنوز در آزاد کردن حتی یک گروگان در غزه هم ناکام مانده است و حزب الله لبنان هم هر روز بر گستره عملیات خود میافزاید تا جایی که جمعه، با نزدیک به 40 عملیات در یک روز علیه رژیم صهیونیستی، رکورد جدیدی را به دست آورد.
در سوی مقابل جنگ، بالاخره بامداد شنبه پس از حدود یک ماه پروپاگاندای رژیم صهیونیستی درباره حمله به ایران، نهایتا شاهد یک حمله بسیار محدود و نمایشی علیه برخی از اهداف نظامی در تهران، ایلام و خوزستان بودیم.
حملاتی که به زعم یوآو گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی قرار بود بسیار «مرگبار، دقیق و غافلگیرکننده» باشد اما هیچ یک از عناصر مد نظر وی را محقق نکرد.
همچنین در روزهای گذشته رسانههای صهیونیستی بارها درباره حمله فراگیر به زیر ساخت های اقتصادی و تأسیسات هستهای ایران لفاظی و رجز خوانی کرده بودند.
حتی در نقشه عملیاتی که چندی پیش از مبدأ آمریکا درز اطلاعاتی کرده بود ، قابل مشاهده بود که رژیم صهیونیستی اهداف بسیار متنوعی را برای حمله نظامی در نظر گرفته است.
اما آنچه در سحرگاهان شنبه رخ داد، ماکتی از آن حمله عظیمی بود که دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی پس از «وعده صادق ۲» ادعای انجامش را داشت.
هنوز از جزئیات عملیات و میزان خسارت های آن اطلاعاتی کاملی منتشر نشده است، اما آنچه میدانیم اینکه رژیم صهیونیستی در این به اصطلاح «حمله»، تمام تلاش خودش را برای جلوگیری از دامنه دار شدن جنگ با ایران به کار بسته است .
در اینجا مجددا به مقدمه ابتدایی این یادداشت اشاره میشود که اوج قدرتنمایی رژیم صهیونیستی را باید در بمباران اردوگاههای پناهندگان و مناطق مسکونی غزه و جنوب لبنان دید، مطلبی که کارشناس تلویزیون الجزیره هم پس از نمایش مضحک رژیم صهیونیستی به آن اشاره کرده بود.
هر چند از پیش هم مشخص بود رژیم صهیونیستی بدون حمایت آمریکا جرئت ورود به یک جنگ فراگیر با ایران را ندارد، و در شرایطی که آمریکا به دلایل متعددی از درگیر شدن به جنگ بزرگ دیگری در غرب آسیا گریزان است، اما با همه اینها عدهای از تحلیلگران سیاسی بدون در نظر گرفتن مسئولیت اجتماعی خود، با ایجاد فضایی رعب آور، جامعه را نسبت به حملات شدید رژیم صهیونیستی و ویرانه کردن ایران بیم میدادند.
آنچه میدانیم اینکه رژیم صهیونیستی در این به اصطلاح «حمله»، تمام تلاش خودش را برای جلوگیری از دامنه دار شدن جنگ با ایران به کار بسته است
در یکی از عجیب ترین این اظهار نظرات، استاد پیشین علوم سیاسی دانشگاه تهران مدعی شده بود، «اگر امریکا و متحدانش به ایران حمله کنند، یک تیر چراغ برق هم در ایران سالم نمیماند». این دومین باری است که وی ادعای نابودی تیرهای چراغ برق کشور توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی را میکند. نخستین بار پس از ساقط کردن پهپاد جاسوسی آمریکا بر فراز خلیج فارس، وی از این عبارات استفاده کرده بود و پیش بینی انتقام نظامی آمریکا را میکرد، چیزی که حتی بعد از حمله به عین الاسد هم رخ نداد.
بعد از آن و در وقایع اخیر منطقه، نه پیامد عملیات «وعده صادق 1» و نه اینک پس از «وعده صادق 2»، رژیم صهیونیستی و آمریکا عزمی برای یک پاسخ نظامی گسترده به ایران نشان ندادهاند.
بزرگنمایی استاد پیشین علوم سیاسی دانشگاه تهران و امثال وی در ترسیم قدرتی ماورایی از هیمنه نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی و همزمان کوچک شمردن قدرت دفاعی و بازدارندگی ایران، مصداقی بارز از تفکر مبتنی بر ترس، خودتحقیری و وادادگی تحلیلگران سیاسی است که همچون شاه سلطان حسینها و فتحعلی شاه ها در تاریخ، سرمنشأ مقهور شدن در برابر دشمن و آسیب دیدن تمامیت ارضی کشور است.
خداوند را شاکریم که غالب مردم ایران در کنار رهبری و نیروهای مسلح کشور، تفکری در طراز عباسمیرزاها و رییسعلی دلواریها دارند. تفکری که موجب حفظ تمامیت ارضی ایران پس از دو قرن تجزیه مداوم شده است و اینک در کشاکش بزرگترین بحرانهای قرن حاضر، با همه مشکلات و موانعی که وجود دارند، ایستادگی و اقتدار را پیش چشم جهانیان به نمایش می گذارد .